اصول رهبری استراتژیک
سازمان ها اغلب رهبرانی دارند که مهارت های عملیاتی بالایی در حفظ وضعیت موجود، دارند. البته شاید آنها از مهارت انتقادی رهبری استراتژیک برای مقابله با مشکلات اساسی برخوردار نباشند؛ زیرا اعتماد به نفس و تجربه ندارند. سازمان ها می توانند شایستگی رهبری استراتژیک را ایجاد کنند. از ویژگی های رهبران استراتژیک نوظهور، نمایش عملکرد برتر، مهارت یادگیری برای حل مشکلات و تلاش مداوم برای پیشرفت است. علاوه بر این ویژگی ها، مهارت های دیگری نیز باید توسط یک رهبر استراتژیک کسب شوند.
در این مقاله، ۵ اصل راهنمای رهبری استراتژیک را برای افزایش پتانسیل آن در سازمان بیان می کنیم. این اصول، ترکیبی از شایستگی ها، رفتارهای فردی و همچنین فرایندهای سازمانی است.
۱. افراد را در همه سطوح برای تصمیم گیری توانمند کنید
با جستجو و یافتن رهبران استراتژیک بالقوه مسئولیت ها را بین آنها تقسیم کنید. هر کدام از این رهبران مهارت های خود را با تمرین تثبیت کرده و برای تمرین، به استقلال کافی نیاز دارند. رهبران رده بالا، باید متناسب با جایگاه هر کس به او قدرت بدهند. بنابراین همه افراد در هر سطحی که باشند امکان تصمیم گیری دارند.
با توزیع مسئولیت، این فرصت را به رهبران استراتژیک می دهید تا ببینید واکنش آنان در برابر خطرهای جدی، چگونه خواهد بود. همچنین، سازگاری، هوش جمعی و انعطاف پذیری سازمان، با گذشت زمان افزایش می یابد؛ زیرا از دانش و خرد افرادی که تصمیم گیری های سنتی و از آب گذشته نمی کنند، استفاده می کنید.
۲. محدود نکردن گردش اطلاعات فقط به افراد خاص
شما باید در مورد اطلاعات کاملاً صادق و صریح باشید. ساختار مدیریت سنتی از فرماندهی و کنترل به سبک مدیریت نظامی تکامل یافته است. این ساختار به گونه ای طراحی شده است که جریان اطلاعات از روی عمد محدود شده است. مشکل اين ساختار مدیریتی، دسترسی افراد خاص به اطلاعات است.
وقتی اطلاعات، فقط برای افراد خاص، در دسترس آنها قرار بگیرد، آنها ملزم به تصمیم گیری به صورت تک بعدی هستند. آنها قادر به تشخیص نیستند که کدام عوامل از دیدگاه استراتژی برای سازمان مهم هستند. چنین افرادی بر اساس حدس و گمان تصمیم می گیرند.
ارتباط شفاف، باعث بهبود عملکرد روزمره شما می شود. به عنوان مثال، اگر نمودار بهره وری ناگهان پایین بیاید، یک فرصت عالی برای اجرای تغییر خواهد بود. پنهان کردن اطلاعات، فرصت رهبری استراتژیک را از بین می برد. رهبران استراتژیک، آگاه هستند که قدرت واقعی اطلاعات نه با احتکار، بلکه با استفاده از آنها برای جستجو و ایجاد راه حل و فرصت های رشد، حاصل می شود.
۳. ارتقا تفکر ابتکاری در میان رهبران
با ایجاد فرصت برای رهبران خود، آن ها را در طرح و آزمایش ایده های خود، یاری کنید. در واقع، توسعه و ارائه ایده ها یکی از مهارت های اصلی یک رهبر استراتژیک است. با تشویق رهبران برای ارتقای تفکر ابتکاری، موجب شکوفایی خلاقیت آن ها می شوید. همچنین شما باید مسیرهای لازم و متنوع برای دستیابی به تفکر نوآورانه را فراهم کنید.
گام دیگری که می تواند در ارتقا موثر باشد، راهنمایی معکوس است. در مربیگری معکوس، اعضای جوان تر تیم، دانش خود را در مورد فن آوری های جدید را به عنوان بخشی از همکاری، با یکی از اعضای ارشد تیم به اشتراک می گذارند.
۴. تشویق کارمندان به شکست و عبرت گرفتن از اشتباهات خود
این یک ایده مناسب برای افزایش مهارت ها است، به شرطی که شکست خیلی بزرگ نباشد. شکست بزرگ، ضرر هنگفتی به همراه دارد که برای هیچ شرکتی قابل قبول نیست. افرادی که شکست می خورند، معمولاً با از دست دادن ترفیع یا پاداش، هزینه آن را پرداخت می کنند.
شما باید یک نگرش برای پذیرش عدم موفقیت و تمایل به پذیرش شکست در مراحل اولیه سازمان خود داشته باشید. نباید از رهبران استراتژیک بالقوه انتظار داشت که تنها از تلاش های موفق خود درس بگیرند. آنها باید طعم شکست را بچشند تا برای تبدیل آن به موفقیت تلاش کنند. همچنین یک رهبر استراتژیک، باید یاد بگیرد که “چگونه استرس مربوط به عدم اطمینان را کنترل کند؟” یا “چگونه در حین تلاش برای فعالیتهای جدید، شکست نخورد؟”
۵. آموزشهای تجربهمحور را توسعه دهید
متأسفانه بیشتر دورههایی که دربارهی مدیریت حرفهای برگزار میشود، بیش از آنکه تجربهمحور باشد، آموزشمحور است. دورههای آموزشمحور عملا زمان و هزینهی کمتری نسبت به سرمایهگذاریهای طولانی مدت دارند. آموزش مدیریت به شیوهی سنتی، مهارتهای مدیریتی خوبی در فرد ایجاد میکند، اما رهبران استراتژیک به تجربه کردن و به آزمون کشیدن استعدادهایشان نیاز دارند. یکی از راههای افزایش تجربههای مدیریتی، فراهم کردن میدان عمل کارکردی است. جمعی از رهبران استراتژیک بالقوه را به مأموریتی گروهی دعوت کنید تا راهحل پیشرفتهای برای یکی از مسائل سازمان بیابند، یا ظرفیتی جدید و روش عملی کردن آن را طراحی کنند. بودجهی کمی در اختیارشان بگذارید. آنها را مجبور کنید تا نقشههایی ترسیم کنند و برآوردهای مالی راهحلهای نقشهها را مشخص کنند. سپس برآوردها را از طریق تحلیلهای جامع به اجرا بگذارید.
با پیروی کردن از ۵ اصلی که مطرح کردیم، مهارت و دانشتان را در اختیار همکارانتان قرار بدهید تا بتوانند مسیر کاریشان را هموار کنند. چنین مهارت هایی برای تقسیم و تغییر چالشهای کاری و اجتماعی، برای موفقیت و ادامهی حیات شرکت شما ضروری است.